نگاهی به بخش اول کتاب احمد مسعود

به قلم ماهر سعادت | ۲۳ اسد ۱۴۰۳ | تحلیل و بررسی بخش اول کتاب «به نام پدرم» احمد مسعود

amazon-banner-ahmad-massoud-in-the-name-of-my-father-struggling-for-freedom-in-afghanistan

کتاب «به نام پدرم» نوشته احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، یک روایت شخصی و سیاسی از مشکلات کشور و مبارزات جاری در افغانستان است. این کتاب نه تنها به زندگی و تجربیات احمد مسعود در مبارزه با طالبان می‌پردازد، بلکه تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد. محور اصلی کتاب، مبارزه برای آزادی و مقاومت در برابر طالبان و افراط‌گرایی است. 

کتاب در شش بخش تنظیم شده است. بخش اول که شامل چهار فصل است، به موضوعات متعددی از جمله تأثیر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، نقش جامعه بین‌المللی، تحولات سیاسی و نظامی و مقاومت مردم افغانستان در برابر طالبان می‌پردازد. در این بخش، احمد مسعود تحلیل جامعی از وضعیت کشور ارائه و به تأملات شخصی خود درباره سقوط کابل نیز می‌پردازد.

در شبی تاریک 

نخستین بخش، مقدمه‌ای کوتاه تحت عنوان «در شبی تاریک» است. این بخش به وقایع و تجربیات احمد مسعود در شب‌های پیش از سقوط کابل می‌پردازد. در این بخش، احمد مسعود با نگاهی عمیق و تأمل‌برانگیز به وضعیت کشور، تلاش می‌کند تا احساسات و افکار خود را در مواجهه با این بحران به تصویر بکشد.

در ابتدای این بخش، او به آرامش غیرعادی کابل اشاره می‌کند و می‌گوید: «کابل، در چنین شبی تاریک، بسیار آرام به نظر می‌رسد. یا شهر برای نبردی نهایی آماده می‌شود، یا در برابر فروپاشی آخرین خطوط دفاعی که توسط ارتش افغانستان ایجاد شده بود، بی‌تفاوت است.» این جمله بیانگر حس نگرانی و تردید احمد مسعود است، زیرا او نمی‌داند که آرامش شهر نشانه‌ای از آمادگی برای مقاومت است یا اینکه کابل به زودی بدون هیچ مقاومتی به دست طالبان خواهد افتاد.

احمد مسعود در این بخش همچنین به شب‌های ۱۳ و ۱۴ آگوست ۲۰۲۱ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در شب ۱۳ تا ۱۴ آگوست ۲۰۲۱، من در خانه‌ام در ناحیه وزیر اکبرخان در مرکز کابل نشسته‌ام و می‌دانم که شهر در حال سقوط است. من این را برای ماه‌ها، حتی دو سال می‌دانستم. و پیش‌بینی‌های من به حقیقت خواهد پیوست.» این بیانگر آن است که او از مدت‌ها قبل وقوع این فاجعه را پیش‌بینی کرده بود و با وجود همه نشانه‌ها و هشدارها، هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نشد.

احمد مسعود در این بخش از کتاب به وقایع تاریخی و سیاسی که منجر به این لحظه شده‌اند نیز می‌پردازد. او از خروج نیروهای آمریکایی از پایگاه هوایی بگرام در شب چهارم ژولای ۲۰۲۱ یاد می‌کند و این اقدام را به عنوان سیگنالی برای طالبان می‌داند که می‌توانند به سرعت قدرت را در کابل به دست گیرند. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که این خروج ناگهانی، زمینه را برای تهاجم نهایی طالبان فراهم کرد.

مسعود در ادامه به فساد و ناکارآمدی دولت افغانستان به رهبری اشرف غنی اشاره می‌کند و بیان می‌کند که این دولت به جای تقویت نیروهای مسلح، موجب تضعیف آنها شد و با طالبان به توافقاتی رسید که نهایتاً به فروپاشی کشور انجامید.

این بخش کتاب همچنین به تلاش که احمد مسعود برای بسیج مردم و مقاومت در برابر طالبان انجام داد، می‌پردازد. او با اشاره به ملاقات‌هایش با مردم، علما، سیاستمداران محلی و دیگر افراد در ولایت های مختلف، نشان می‌دهد که اکثریت مردم افغانستان مخالف ایدئولوژی افراطی طالبان هستند و آرزوی آزادی و دموکراسی دارند.

احمد مسعود در این بخش به وضوح ناامیدی و اندوه خود را از وضعیت افغانستان نشان می‌دهد، اما در عین حال عزم و اراده خود برای ادامه مبارزه را نیز ابراز می‌کند. او با اشاره به این که «شیر پنجشیر هرگز نمی‌میرد»، به اهمیت حفظ روحیه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و استبداد تأکید می‌کند.

این بخش کتاب نه تنها تصویری از وضعیت بحرانی افغانستان در آستانه سقوط کابل را به نمایش می‌گذارد، بلکه نشان‌دهنده عزم و اراده قوی احمد مسعود برای ادامه مبارزه با طالبان و حفظ ارزش‌های دموکراتیک و انسانی است.


 فصل اول: شکستی برای جهان

فصل اول کتاب «به نام پدرم» با عنوان «شکستی برای جهان» به تحلیل و بررسی عمیق احمد مسعود از خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان در سال ۲۰۲۱ و پیامدهای فاجعه‌باری که این تصمیم برای افغانستان و جامعه جهانی داشت، می‌پردازد. این فصل، با نگاهی انتقادی به این تصمیمات و اقدامات، به بررسی علل و عوامل منجر به سقوط دولت افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت می‌پردازد.

احمد مسعود در ابتدای این فصل به تصمیم دولت ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ برای مذاکره با طالبان و توافق برای خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان اشاره می‌کند. او این تصمیم را «یک اشتباه استراتژیک و سیاسی جدی» می‌نامد و تأکید می‌کند که این تصمیم منجر به فروپاشی دولت افغانستان و بازگشت سریع طالبان به قدرت شد. او می‌نویسد: «ماه‌ها بود که من در بیانیه‌های عمومی خود تأکید می‌کردم که خروج عجولانه نیروهای آمریکایی منجر به پایان جنگ نخواهد شد.» این بیانگر نگرانی عمیق احمد مسعود از پیامدهای خروج نیروهای خارجی و شکست احتمالی دولت افغانستان در برابر طالبان است.

در ادامه، احمد مسعود به مشاوره‌هایی که جنرال‌های آمریکایی به رئیس‌جمهور جو بایدن دادند اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه این مشاوره‌ها که هشدار داده بودند که خروج سریع نیروها می‌تواند منجر به فروپاشی ارتش افغانستان شود، نادیده گرفته شد. او می‌گوید: «جنرال‌های آمریکایی به رئیس‌جمهور بایدن توصیه کرده بودند که تصمیم به خروج را مجدداً بررسی کند، چرا که آنها می‌دانستند که واگذاری قدرت نظامی به ارتش افغانستان، که در حال تضعیف بود، با شکست مواجه خواهد شد.»

احمد مسعود در این فصل همچنین به نقش آمریکا و ناتو در تقویت فساد و سوءمدیریت در دولت افغانستان اشاره می‌کند. او معتقد است که کمک‌های مالی بین‌المللی بدون نظارت و کنترل‌های لازم، منجر به گسترش فساد و کاهش مشروعیت دولت در میان مردم شده است. او به وضوح بیان می‌کند که این کمک‌ها نه تنها به بهبود وضعیت افغانستان کمک نکرده‌اند، بلکه موجب شده‌اند که دولت ضعیف‌تر و غیرمؤثرتر شود. او می‌نویسد: «این تصمیم برخلاف منافع مردم ما و همچنین جامعه جهانی بود. تنها تروریست‌ها از این اشتباه استراتژیک بهره‌مند شدند.»

یکی از نکات کلیدی این فصل، تحلیل احمد مسعود از پیامدهای جهانی شکست آمریکا و ناتو در افغانستان است. او معتقد است که افغانستان اکنون به خطرناک‌ترین کشور جهان تبدیل شده و به پناهگاهی امن برای بزرگ‌ترین گروه‌های تروریستی بین‌المللی مانند طالبان، داعش و القاعده تبدیل شده است. او به جهان هشدار می‌دهد که این شکست نه تنها برای مردم افغانستان، بلکه برای امنیت جهانی نیز پیامدهای جدی خواهد داشت.

احمد مسعود همچنین به یاد می‌آورد که چگونه پدرش، احمد شاه مسعود، در دهه ۱۹۹۰ نسبت به خطرات طالبان و افزایش قدرت آنها هشدار داده بود. او اشاره می‌کند که پدرش همیشه بر اهمیت مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر تأکید می‌کرد و می‌گفت: «اگر به زودی برای ایده‌آل‌هایی که در تمام عمرم از آنها دفاع کرده‌ام بمیرم، نمی‌خواهم که اشکی بریزی یا قلبت به لرزه بیفتد. قوی باش.» این نقل قول نشان‌دهنده عزم و اراده احمد شاه مسعود برای ادامه مبارزه حتی در شرایط سخت است و به خوبی نشان می‌دهد که چگونه پسرش نیز این اراده را به ارث برده است.

در نهایت، احمد مسعود با بیان اینکه شکست آمریکا و ناتو در افغانستان یک شکست برای تمام جهان است، تأکید می‌کند که تنها راه برای جلوگیری از فاجعه‌های بیشتر، مقابله با طالبان و پایان دادن به رژیم تروریستی آنها است. او این فصل را با یادآوری اهمیت مبارزه برای آزادی و دموکراسی به پایان می‌برد و به خواننده هشدار می‌دهد که جهان نباید دوباره این خطرات را نادیده بگیرد.

فصل «شکستی برای جهان» با تحلیل جامع و انتقادی از تصمیمات بین‌المللی و پیامدهای آنها برای افغانستان و جامعه جهانی، به خواننده نشان می‌دهد که چگونه سیاست‌های نادرست و بی‌توجهی به واقعیت‌های میدانی می‌توانند منجر به فاجعه‌های انسانی و امنیتی شوند. این فصل به خوبی نشان‌دهنده عمق درک و تعهد احمد مسعود به کشورش و مبارزه برای آینده‌ای بهتر برای مردم افغانستان است.


فصل دوم: آینه و دوگانگی

فصل «آینه دوگانه» لحظه‌ای عمیق و فلسفی  زندگی احمد مسعود را به تصویر می‌کشد که در آن، او با تصمیم‌گیری‌های حیاتی و سرنوشت‌ساز مواجه است. این بخش کتاب به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در لحظات بحرانی، انسان‌ها می‌توانند به خودشناسی و تأملات عمیق‌تری دست یابند.

در این بخش، احمد مسعود به شب ۱۳ و ۱۴ آگوست ۲۰۲۱ اشاره می‌کند که در آن، او در خانه‌اش در کابل ایستاده و خود را در آینه مشاهده می‌کند. او می‌گوید: «در مقابل آینه ایستاده‌ام و می‌بینم مردی در مقابل من ظاهر می‌شود، گویی بدن و شخصیت من از هم جدا شده یا حداقل در فاصله‌ای از هم قرار گرفته‌اند.» این تصویر نه تنها نمایانگر درگیری‌های درونی احمد مسعود در مواجهه با تصمیم‌گیری‌های سخت است، بلکه به نوعی بازتابی از وضعیت کلی افغانستان در آن زمان نیز می‌باشد.

احمد مسعود در این بخش با پرسش‌هایی عمیق و فلسفی درگیر می‌شود: «چه آینده‌ای برای کشورم می‌خواهم؟ ماموریت من چیست؟ چه مسیری از زندگی را می‌خواهم دنبال کنم؟» این پرسش‌ها نمایانگر پیچیدگی‌ها و تردیدهایی است که او در آن لحظات سرنوشت‌ساز تجربه می‌کند. او با خود درگیر است که آیا باید کشور را ترک کند و از مبارزه دست بکشد، یا بماند و با خطر‌های بزرگ‌تری مواجه شود.

در این لحظات سرنوشت‌ساز، احمد مسعود با افراد مختلفی مشورت می‌کند. او با همسرش لیلا مسعود تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد تا به او کمک کند در تصمیم‌گیری درست. همچنین او با دوستان نزدیکش از جمله علی میثم نظری، یکی از دستیاران وفادار و رئیس روابط خارجی جبهه مقاومت ملی، مشورت می‌کند. احمد مسعود همچنین از مشورت با برخی از افراد نزدیک خود یاد می‌کند که به او توصیه می‌کنند که مبارزه با طالبان مسئولیت دولت است و ادامه مقاومت ممکن است بسیار خطرناک باشد.

یکی از بخش‌های مهم و پُر احساس این فصل، تصمیم‌گیری فهیم دشتی است که به عنوان سخنگوی مقاومت انتخاب می‌شود و در نهایت توسط طالبان کشته می‌شود. احمد مسعود به او می‌گوید: «ما می‌دانیم که دو گزینه داریم: یا به کشور دیگری برویم یا تصمیم به مقاومت بگیریم و شاید بمیریم.» فهیم دشتی در پاسخ می‌گوید: «همه ما روزی خواهیم مرد، بهتر است که با عزت بمیریم!» این کلمات فهیم دشتی به طرز پیش‌بینی‌گونه‌ای حقیقت تلخی را بیان می‌کنند، زیرا او چند هفته بعد در پنجم سپتامبر ۲۰۲۱ در دره پنجشیر شهید شد. 

فهیم دشتی که شخصی شریف و فداکار بود، در طول زندگی خود بارها با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود. او از حمله انتحاری به احمد شاه مسعود در نهم سپتامبر ۲۰۰۱ جان سالم به در برده بود و بعدها به خاطر جراحات شدید تحت درمان قرار گرفت. با این حال، او همچنان به کار خود به عنوان روزنامه‌نگار و سپس سخنگوی جبهه مقاومت ملی ادامه داد تا اینکه جان خود را در راه دفاع از کشور و ارزش‌هایش از دست داد. 

احمد مسعود در این بخش با تأکید به اهمیت ادبیات و شعر فارسی در زندگی خود، از اشعار بزرگان چون فردوسی، حافظ، مولوی و جامی به عنوان منابع الهام یاد می‌کند. او معتقد است که این آثار به او در مواجهه با تصمیمات سخت زندگی کمک کرده‌اند. او با نقل قول از پدرش می‌گوید: «مرگ بهتر از ذلت است.» این جمله نشان‌دهنده عزم او برای ادامه راه پدرش، حتی به قیمت جان خود است.

احمد مسعود در نهایت تصمیم می‌گیرد که به مبارزه ادامه دهد، حتی اگر این تصمیم به معنای قربانی شدن باشد. او به این نتیجه می‌رسد که «هیچ انتخاب دیگری وجود ندارد، تنها گزینه این است که بمانم و مبارزه کنم.» این تصمیم نه تنها نشان‌دهنده اراده و استقامت او است، بلکه به نوعی بازتابی از همان اراده‌ای است که پدرش، احمد شاه مسعود قهرمان ملی کشور در برابر ظلم و استبداد از خود نشان داد.

بخش «آینه دوگانه» به طور کلی نشان‌دهنده درگیری‌های درونی و تصمیم‌گیری‌های سخت احمد مسعود در مواجهه با بحران‌های زندگی و تاریخ است. این بخش به خوبی به خواننده نشان می‌دهد که چگونه در لحظات بحرانی، انسان‌ها می‌توانند با بازبینی عمیق در خود، به درک بهتری از مأموریت و مسیر زندگی‌شان دست یابند.


فصل سوم: شیر پنجشیر و طالبان

بخش سوم کتاب «به نام پدرم» با عنوان «شیر پنجشیر و طالبان»، به بررسی عمیق‌تری از روابط و درگیری‌های میان احمد شاه مسعود، قهرمان ملی کشورو گروه طالبان می‌پردازد. این فصل ریشه های تاریخی و پیچیدگی های این درگیری را نشان می دهد که تأثیر عمیقی بر سرنوشت افغانستان گذاشته است.

در این بخش، احمد مسعود به نخستین باری که واژه «طالبان» را شنید اشاره می‌کند. او می‌گوید: «به یاد دارم اولین باری که کلمه 'طالبان' را شنیدم. در دهه ۱۹۹۰ بود، زمانی که من شش یا هفت ساله بودم و با پدرم در جبهه جنگ در جبهه شمال بودم.» این جمله نشان می‌دهد که او از کودکی با مسائل سیاسی و نظامی کشورش آشنا بوده و از نزدیک شاهد تغییرات و تحولات بوده است.

احمد مسعود در این فصل به دیدار پدرش با طالبان در سال ۱۹۹۵ اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه احمد شاه مسعود بلافاصله پس از این دیدار متوجه شد که طالبان نه تنها قصد ندارند صلح و ثبات را به افغانستان بیاورند، بلکه هدف اصلی آن‌ها جنگ و نابودی است. احمد مسعود می‌نویسد: «پدرم از همان ابتدا فهمید که این شبه‌نظامیان نه تنها معتدل نیستند، بلکه دروغ می‌گویند و تنها چیزی که می‌خواهند جنگ است.» این تحلیل سریع و دقیق احمد شاه مسعود از طالبان، نشان‌دهنده‌ی تجربه و بصیرت نظامی او است.

در ادامه، احمد مسعود به بررسی دلایل شکل‌گیری طالبان و نقش پاکستان در حمایت از این گروه می‌پردازد. او اشاره می‌کند که چگونه پاکستان به دنبال استفاده از افغانستان به عنوان عمق استراتژیک در مقابل رقیبش، هند، بود. او با یادآوری کاریکاتوری از دهه ۱۹۹۰، تصویر نخست‌وزیر پاکستان، بی‌نظیر بوتو، را به یاد می‌آورد که در آن، بوتو طالبان را مانند یک کودک مسلح با یک کلاشنیکف شیر می‌داد و به او می‌گفت: «تو بزرگ می‌شوی و پادشاه افغانستان خواهی شد.» این تصویر به خوبی نشان‌دهنده‌ی نقش پاکستان در رشد و تقویت طالبان است.

احمد مسعود همچنین به استراتژی احمد شاه مسعود در مواجهه با طالبان اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه پدرش تصمیم گرفت در سال ۱۹۹۶ به دره پنجشیر عقب‌نشینی کند و از آنجا مقاومت را ادامه دهد. این تصمیم نشان‌دهنده‌ی دوراندیشی و هوشمندی احمد شاه مسعود در مواجهه با دشمنانش بود. او به خوبی می‌دانست که باید از جغرافیای منحصر به فرد دره پنجشیر برای مقابله با طالبان استفاده کند.

این فصل همچنین به نقش احمد شاه مسعود در اتحاد نیروهای مخالف طالبان، از جمله ائتلاف شمال، می‌پردازد. احمد مسعود توضیح می‌دهد که چگونه پدرش با تلاش‌های بی‌وقفه توانست گروه‌های مختلف قومی و سیاسی را در افغانستان گرد هم آورد و جبهه‌ای متحد علیه طالبان ایجاد کند. او به نقل از پدرش می‌گوید: «ما باید اختلافات خود را کنار بگذاریم و متحد شویم، زیرا تنها راه نجات افغانستان در اتحاد ما است.»

در پایان این فصل، احمد مسعود به تأثیرات عمیق و ماندگار پدرش بر مقاومت در برابر طالبان اشاره می‌کند. او معتقد است که میراث احمد شاه مسعود نه تنها در افغانستان بلکه در سطح جهانی نیز همچنان زنده است و الهام‌بخش کسانی است که برای آزادی و عدالت مبارزه می‌کنند. او می‌نویسد: «میراث پدرم همچنان در قلب‌ها و ذهن‌های هزاران شهروند افغانستان و آزادی‌خواهان در سراسر جهان زنده است.»

فصل «شیر پنجشیر و طالبان» به خوبی نشان می‌دهد که چگونه احمد شاه مسعود با بصیرت و استراتژی‌های دقیق خود توانست در برابر طالبان مقاومت کند و الهام‌بخش نسل‌های بعدی شود. این فصل نه تنها به بررسی تاریخی این درگیری‌ها می‌پردازد، بلکه به خواننده نشان می‌دهد که چگونه شخصیت‌ها و تصمیمات بزرگ می‌توانند مسیر تاریخ را تغییر دهند.


فصل چهارم: پزشکان فرانسوی و مقاومتگران

فصل چهارم کتاب «به نام پدرم» با عنوان «پزشکان فرانسوی و مبارزان مقاومت» به ارتباطات و همکاری‌های بین‌المللی احمد شاه مسعود، به ویژه با فرانسه، و نقش پزشکان و مبارزان فرانسوی در حمایت از مقاومت افغانستان در برابر تجاوز و ظلم‌های خارجی می‌پردازد. این فصل به خواننده نگاهی دقیق‌تر به ابعاد انسانی و جهانی مقاومت احمد شاه مسعود می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه او توانست حمایت‌هایی فراتر از مرزهای افغانستان برای مبارزه خود جلب کند.

در این فصل، احمد مسعود به همکاری پدرش با پزشکان و امدادگران فرانسوی اشاره می‌کند که در شرایط سخت جنگی به کمک مردم افغانستان آمده بودند. این پزشکان و امدادگران نه تنها به درمان زخمی‌ها می‌پرداختند، بلکه با روحیه‌ای فداکارانه و انسانی در مناطق جنگ‌زده حضور داشتند و بخشی از مبارزه برای آزادی و عدالت را تشکیل می‌دادند. احمد مسعود از این همکاری‌ها با احترام و تقدیر یاد می‌کند و به ویژه به نقشی که این پزشکان در نجات جان افراد و کمک به مقاومت داشتند، اشاره می‌کند.

یکی از نکات برجسته این فصل، توصیف احمد مسعود از روابط نزدیک و دوستانه‌ای است که بین پدرش و برخی از افراد فرانسوی شکل گرفته بود. او توضیح می‌دهد که چگونه این روابط بر اساس احترام متقابل و درک مشترک از اهمیت مبارزه برای آزادی و حقوق بشر بنا شده بود. احمد مسعود می‌نویسد: «پدرم با برخی از پزشکان و امدادگران فرانسوی روابط دوستانه و نزدیکی برقرار کرده بود. این روابط بر پایه احترام متقابل و ارزش‌های مشترک انسانی بود.»

احمد مسعود همچنین به اهمیت رسانه‌های فرانسوی در رساندن صدای مقاومت افغانستان به جهان اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه رسانه‌ها و خبرنگاران فرانسوی، با گزارش‌های خود از وضعیت افغانستان و مقاومت در برابر طالبان، نقش مهمی در اطلاع‌رسانی جهانی و جلب توجه بین‌المللی به مبارزات مردم افغانستان داشتند. او به ویژه به نقش برخی از خبرنگاران فرانسوی اشاره می‌کند که با به خطر انداختن جان خود، از نزدیک وضعیت جنگ را گزارش می‌دادند و به دنیا نشان می‌دادند که چه اتفاقی در افغانستان در حال رخ دادن است.

در این فصل، احمد مسعود همچنین به نقش مهم فرهنگی فرانسه در زندگی پدرش اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که چگونه احمد شاه مسعود به ادبیات و فرهنگ فرانسه علاقه‌مند بود و این علاقه‌مندی نه تنها در روابط دیپلماتیک و نظامی او با فرانسه تاثیرگذار بود، بلکه در زندگی شخصی و فکری او نیز نقش داشت. احمد مسعود به نقل از پدرش می‌گوید: «فرهنگ و ادبیات فرانسه به من کمک کرد تا به دنیا و انسانیت نگاهی گسترده‌تر و عمیق‌تر داشته باشم.»

این فصل همچنین به اهمیت حمایت‌های بین‌المللی در مبارزه برای آزادی و استقلال یک کشور اشاره می‌کند. احمد مسعود توضیح می‌دهد که چگونه کمک‌های بین‌المللی، چه در قالب خدمات پزشکی و چه در قالب حمایت‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای، می‌توانند نقش مهمی در تقویت مقاومت داخلی و جلب توجه جهانی به یک مبارزه عادلانه داشته باشند.

فصل «پزشکان فرانسوی و مبارزان مقاومت» به خوبی نشان می‌دهد که چگونه مبارزه احمد شاه مسعود تنها به مرزهای افغانستان محدود نمی‌شد و او توانست با جلب حمایت‌های بین‌المللی، به ویژه از فرانسه، مبارزه خود را به سطح جهانی بکشاند. این فصل نه تنها ابعاد انسانی و جهانی مقاومت افغانستان را نشان می‌دهد، بلکه به خواننده یادآوری می‌کند که مبارزه برای آزادی و عدالت نیازمند همبستگی و حمایت‌های فراملی است.

Next
Next

Ahmad Massoud's Participation in the Fourth Round of the Vienna Process